میدانی دلتنگی درست مانند آتش زیر خاکستر است گاهی فکر میکنی که تمام شده است اما یک دفعه همه وجودت را به آتش میکشد دلـتــنـگـــــــی لجبازترین حس دنیاست هر چه برایش توضیح دهی بیشتر پاهایش را به فرش دلت می کوبد گریه می کند بهانه می گیرد نق می زند خسته می شود و خوابش می برد امان از لحظه ای که بیدار شود داغ دلش تازه می شود عجیب د ل ت ن گ اسـمت را صـدا زدم هــوای شـهر عاشق شد واژه های شــعر خندیـدند هر روز و شبم بخیــر شــد وقتی بیایی شعر گفتن را میبوسم و میگذارم کنار دوست داشتنت شاعرانه ترین کار جهان است میخوام بهت بگم : اگه تو کنارم نیستی هیچ چیزی قشنگ نیست دنیای رنگیه من تبدیل میشه به دنیایی سیاه سفید و برفکی تو کنارم نیستی خوردنِ بستنی و شیرکاکائو بهم مزه نمیده لبخندِ رو لبام میمیره و خیال تو بلد نیست منو از ته دل بخندونه من مثل یه معتادَم که تنها مخدری که حالمو خوب میکنه خیال تو هست ﻫﻮﺱ ﮐﺮﺩﻡ ﭼﻨﺎﻥ ﮔﯿﺞ ﺷﻮﻡ ﺍﺯ ﺗﻮ ﭼﻨﺎﻥ ﻣﺴﺖ ﺷﻮﯼ ﺍﺯ ﻣـﻦ ﺯﻣﯿﻦ ﺳﺮﮔﯿﺠﻪ ﺑﮕﯿﺮﺩ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ من ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﻋﺎﺷﻖ تو شدم
:: برچسبها:
دلنوشته غم فراق ,
|