???????????????? آدم نمیتونه از کسی که دوسش داره دست برداره یعنی اگه خودش هم بخواد دلش این اجازه رو بهش نمیده واقعیتش اینه که شاید برای یه مدت عصبانی بشی اظهار بی تفاوتی کنی یا به خودت اینو تلقین کنی که دیگه پیگیرش نیستی و دست برداشتی ازش اما این دل وامونده مگه دست برمیداره مگه این دل کنده میشه؟ هزار بارم خودت رو راضی به این کنی که برات مهم نیست و بهش فکر نمیکنی اما با یه بار دیدنش یا شنیدن صداش یا حتی رسیدن یه پست ازش قلبت شروع میکنه به تپیدن و میتونی صدای قلبت رو بشنوی وقتی یه نفر رو از ته دل دوست داشته باشی دیگه گذشتن ازش ممکن نیست???? تو خوب میکنی حالمو خوب مثلِ نشستن زیرِ کرسیِ مادربزرگ، بوییدنِ بهارنارنج و راه رفتن روی برف ❄ وابسته ات شده ام مثلِ وابستگیِ چای به قند ، ستاره به آسمان و ریشه به خاک بی اختیار دوستت دارم مثلِ مُسری بودنِ خمیازه هوسِ بستنی در تابستان و چُرت زدن با صدای لالایی دلتنگت میشوم مثلِ دلتنگیِ روز به شب قله به کوهپایه و بهار به زمستان در قلبم میمانی مثل ماندگاریِ روشناییِ خورشید سیاهیِ شب و آرامشِ خیال آغوش تو را به طراوتِ برگ های سبزِ بهاری به ملایمتِ وزش باد هایش دوست دارم
:: برچسبها:
دلنوشته غم فراق ,
|