به صدایم گوش کن می شنوی می گویم دوستت دارم به چشمهایم نگاه کن
می بینی از امدنت خوشحالند دستهایم را لمس کن حس می کنی دیگر نمی لرزند
یک نفر بودی و هزار نفر من شدی ارامش روح . امید و حال خوب من تو کیستی که در
حضورت تپش های قلبم نا موزون است تو کیستی که در دلم طوفان به راه می اندازی
و در یک لحظه ارامش می کنی به من بگو میشود با داشتن تو خوب نبود به لبهایم خیره
شو زمزمه اشان اسم توست لب خوانی بلدی ؟ پس بخوان که چگونه می گویم دوستت دارم
:: برچسبها:
دلنوشته لحظه قرار عاشقی,
|